مشکل طالبان: ملی یا درون قومی؟

مشکل طالبان: ملی یا درون قومی؟
جنایت را عده ای مزدور، قبیله ای و جاهل انجام می دهند و به نام همه تمام می شود. بیرونی ها که با اتکا به همین برداشت های نادرست تمام قدرت سیاسی را به پشتون های نکتای دار تحویل داده اند، نتیجه اش این است که این طالبان در قدرت اجازه نمی دهند، جنگ در افغانستان تنها پشتونی و قبیله ای خوانده شود، تا حساب دیگران از جنایت جدا باشد، چون اگر چنین شود این ها رسوا و پایه های شان لزران می شود.

شنبه 13 مارس 2010, نويسنده: مجتبی فرهمند
سخنان اخیر ریچاردهولبروک نمایندهء ویژهء امریکا برای افغانستان و پاکستان در باره پشتونی/افغانی بودن مشکل طالبان در کشور سروصداهای در رسانه ها و نهادهای دولتی ایجاد کرد و حتی سفارت امریکا در افغانستان را واداشت تا به نحوی حرف هایی هولبروک را توجیه نماید.
به نظر می رسد هولبروک به قصد یا به اشتباه به یک مسئلهء مهم اشاره کرده است. سوالی که به حق مطرح می شود این است که آیا مشکل طالبان یک مشکل ملی است یا یک مشکل درون قومی؟ هدف از مشکل ملی، به معنای فراگیربودن این مشکل یا اهمیت آن در سطح ملی نیست، بلکه هدف از ملی، نمایندگی از اقوام تشکیل دهنده ساکن این سرزمین است. از این منظر، هرطالبی پشتون است، و هر پشتونی طالب نیست. طالبان و مشکل طالبان بیشتر یک مشکل درون قومی پشتون ها در مناطق پشتون نشین است تا مشکل اقوام دیگر. تاجک ها، هزاره ها، ازبک ها و ... طالب نیستند و از تفکر و حرکت های طالبی/طالبانی حمایت نمی کنند. در هیچ منطقه ای از محل سکونت این اقوام، حرکت و جنبشی تحت عنوان حمایت از طالبان و پذیرفتن رهبری و داعیهء طالبان به چشم نمی خورد. اگر در شمال، شمالشرق و ... و محل سکونت این اقوام حرکتی در دفاع از داعیهء طالب وجود دارد، به محلات پشتون نشینی بر می گردد که در دوره های "استعمار داخلی" در این مناطق اسکان داده شده اند، نه به اقوام تاجک، هزاره، ازبک و ... ساکن این مناطق.
با تاسف و اندوه، در تصویر بیرونی که از کشوری افغانستان ساخته و ارایه شده، تنوع قومی و کثرت فرهنگی، اختلاف در مراحل رشد مدنی اقوام، هیچگاهی به صورت عادلانه بازتاب نیافته است. در ذهن یک بیرونی، افغانستان، محل سکونت افغان هاست، و افغان ها نیز همین ملت سلحشور و قهرمان بیرونی ستیز؛ ملت واحد و یکپارچه! با تاریخ چندین هزارساله!
جنگ طالبان، تفکر طالبانی، تروریزم، دهشت افگنی، قاچاق مواد مخدر، مکتب سوزی، تمدن ستیزی و ... و صدها جنایت و فاجعهء دیگر نیز به نام همین ملت و کشور حساب می شود. آیا طالبان از اقوام تاجک، هزاره، ازبک و ... در سرزمینی که هیچگاه ملت و دولت ملیی در آن وجود نداشته نمایندگی می کنند یاخیر؟ اگر نمایندگی می کنند، این اقوام نیز شریک جرم، ولی اگر نمی کنند، چرا عملکرد آنان به نام این اقوام تمام شود؟ چرا به خاطر عملکردهای غیر انسانی مشت قبیله ای عقبگرا اقوام دیگر در تفکر و اندیشهء جهانی محکوم باشند؟
در این سرزمین اقوام دیگری نیز حضور دارند، که با تمدن ستیزی، مکتب سوزی و ... رابطه ای ندارند، بلکه برای نخستین بار نقش "پادشاه ساز" و جهاد زیر بیرق سدوزی و محمدزیی را نیز کنار گذاشته و مصروف وضعیت خود و نگران آینده اند که این موضعگیری آنان باید روشن ساخته شود.
غربی ها در عراق وقتی از مقاومت علیه خود حرف می زنند، به طور مشخص معلوم است، که سنی های تکریتی، یا شیعه های صدری یا فلان طایفه با آنان در جنگ است، نه مردم عراق. به طور نمونه هیچگاهی ندیده ایم که کردها متهم به جنگ و بمبگذاری علیه نیروهای بیرونی شده باشند. اما در افغانستان، در روایت بیرونی، مسئله طوری دیگری است. جنایت را عده ای مزدور، قبیله ای و جاهل انجام می دهند و به نام همه تمام می شود. بیرونی ها که با اتکا به همین برداشت های نادرست تمام قدرت سیاسی را به پشتون های نکتای دار تحویل داده اند، نتیجه اش این است که این طالبان در قدرت اجازه نمی دهند، جنگ در افغانستان تنها پشتونی و قبیله ای خوانده شود، تا حساب دیگران از جنایت جدا باشد، چون اگر چنین شود این ها رسوا و پایه های شان لزران می شود.
پیامدهای این همه شمول بودن تفکر طالبانی برای آیندهء سیاسی اقوام در افغانستان زیانبار و تکاندهنده است. شکستن این تصویر در آینده، که ما طالب نبودیم، طالب دیگران بودند دشوار و ناممکن است. با توجه به اینکه مشکل طالبان یک مسئلهء درون قومی پشتون هاست، باید این مسئله در سطح رسانه های غربی به وضاحت بیشتر مطرح شود تا جنایت و قبیله گرایی به نام دیگران تمام نگردد.
این عمل از بدنامی اقوام دیگر در سطح بین المللی جلوگیری می کند، تنوع قومی و فرهنگی افغانستان را به نمایش می گذارد، تمدن پذیری و نظم پذیری مناطق مختلف کشور را به تصویر می کشد، چهره های برسراقتدار و نا توانی آنان را در حل مشکل درون قومی شان بیشتر رسوا می سازد و ناتوانی جامعهء جهانی را در برخود عادلانه با دوست و دشمن در افغانستان بر ملا می گرداند.
حالا آنچه که پشتون های بر سراقتدار از مطرح شدن آن در سطح جهانی هراس داشتند، به قصد یا به اشتباه از سوی هولبروک مطرح شده است، به عوض خفه ساختن این صدا در گلو، باید آن را بسط و گسترش بیشتر داد تا قضایای کشور به بیرونی ها بیشتر روشن گردد.
دیگران می توانند هرچه دل تنگ شان می خواهد انجام دهند ولی نه به نام تاجک، ازبک، هزاره و ... و از آدرس این اقوام. مردانه این جنایت ها یا مقاومت های شان را به نام خود و از آدرس خود انجام دهند.
کابل پرس

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

دانلود فیلم ایرانی شرایط +18

همبستگی جهانی مردم هزاره