ابزارهای شکنجه در قرون وسطی+تصاویر
میخ را بیاورید!
* این همه استعداد در زجر دادن و اختراع وسایل عجیب و غریب برای کشتن همنوع، حیرت آور است؛ استعدادی که فقط از اروپاییهایی قرون وسطی برمیآید.
چرخ کاترین (چرخ شکننده)
احتمالا ً قدمت این روش شکنجه به همان اوایل اختراع چرخ به وسیله بشر میرسد. در این روش طرف را به یک چرخ درشکه که انصافا ً چیز گنده و یغوری بوده، میبستند، سپس چرخ درشکه مورد نظر را به حرکت درآورده و یارو را خوب قل میدادهاند. (احتمالا ً بعدها میکسر هم توسط یکی از قربانیان جان سالم به در برده از این دستگاه، اختراع شده.) بعد هم که چرخ دور گرفت، سعی میکردند با چوب سرعت چرخ را بگیرند.
طبق قوانین فیزیک، میزان ضربه در این روش به اندازه شتاب چرخ و نیروی گریز از مرکز آن بستگی دارد و البته مقاومت فرد استفاده کننده. این وسیله در انگلیس و روسیه خیلی طرفدار داشته است.
چهار میخ
این وسیله علاوه بر این که میتواند یک وسیله شکنجه مفید و مؤثر باشد، میتواند به عنوان مسابقه «بکش بکش» هم مورد استفاده قرار بگیرد. روی این شبه تخت، 4 دست و پا را میبستند و با 4 اهرم که هر کدام دو به دو و به صورت ضربدری به یک سمت حرکت میکردند، آنها را میکشیدند.
بسته به سرتق بودن طرف، میزان کشیدگی این اهرمها بیشتر و بیشتر میشد تا بالأخره از یک جایی، بدن طرف شروع به شکاف و پارگی کند. اسم خاص این دستگاه Rack است که معنیاش میشد به شدت کشیدن و عذاب دادن.
صندلی یهودا
نوع دیگری از روشهای شکنجه، «صندلی تفتیش عقاید» است که گلاب به رویتان خیلی نمیشود درباره نحوه عملکردش شرح و توضیح مفصلی داد. نحوه کار به این شکل بوده که فقط گردن، دستها و پاهای متهم را با طناب به سقف میبستند.
این صندلی در آلمان و اسپانیا کاربرد داشته و ظاهرا ً آدمهای خوش ذوق به آن «اسب چوبی» هم میگفته اند. اما در انگلیس نوع دیگری از اسب چوبی وجود داشته که در آن، طرف را به جای مرکز ثقل نقطهای، سوار مرکز ثقل خطی میکرده اند. در حالی که به پاهایش هم وزنه بسته بودند تا ورزش بکند و اجدادش جلوی چشمانش تردد نمایند.
پنجه گربه
به این وسیله هیجان انگیز، «قلقلک اسپانیایی» (Spanish tickler) هم میگویند؛ در حالی که ما وجه تسمیه ماجرا را نمیدانیم. احتمالا ً خود کسی هم که این اسم را روی این وسیله گذاشته، گیر آن نیفتاده تا این بامزه بازیها یادش برود. این دستگاه فلزی که در اسپانیای قرون وسطی طرفدار داشته، چنگالهای تیز و بلندی داشت و ابعاد و فاصله سر چنگالها از هم طوری بود که شکنجه گر محترم برای کندن ماهیچهها و پوست زیاد اذیت نشود و البته استخوانها و رگهای اصلی را هم با آنها نکند تا طرف برای فازهای بعدی شکنجه جان داشته باشد. البته لازم به توضیح نیست که برای استفاده بهینه از این شکنجه، طرف را میبستند به صندلی تا زیاد وول نخورد.
گاروت
اگر شهرت بقیه هم الکی به اسم اسپانیاییها در رفته باشد، این یکی واقعا ً کار خودشان است. در این روش طرف را خیلی محترمانه به دستگاه و قلاده را به گردنش میانداختند، سپس هر روز با هر چند ساعت یک بار (بستگی به اعصاب شکنجه گر دارد) با اهرمی که پشت گاروت هست، قلاده را سفتتر و سختتر میکردند. این ابتکار را اسپانیاییها وقتی زدند که سرخ پوستها نسبت به افشای محل اختفای طلایشان خست به خرج داده و چیزی از خودشان بروز نمیدادند. ژنرالهای اسپانیایی هم وسیلهای اختراع کردند که طرف زودی نمیرد و فرصت برای احساس طولانی مدت خفگی و فکر کردن به بیارزشی مال دنیا را داشته باشد، گاروت هنوز هم در آمریکای لاتین به کار میرود و جیمز باند معروف هم در چند تا از فیلمهایش از این وسیله استفاده کرده است.
صندلی تفتیش عقاید
این صندلی میخ دار از وسایل کلیسا در دوران قرون وسطی بود. آن دوره مد بود هر کس که عقاید مخالف کلیسا اعم از نظرات علمی، سیاسی، اقتصادی و هنری داشت، روی این صندلی نشانده میشد تا عقاید ضاله و مخربش از سوراخ میخها بیرون بزند. کسی که دچار تفتیش میشد، روی صندلی پیچ میشد، میخها قابل تنظیم بودند تا جلو و عقب بروند. اگر هم طرف همچین شیشه خرده داشت، میخها را حرارت میدادند تا طبق قوانین رسانا حالی به هولی شده و تا عمق اندرونش گرم شود. این آبکش حرارتی در ایتالیا و اسپانیا تا 300 سال قبل و در آلمان و مرکز اروپا تا 200 سال پیش کلی طرفدار داشت؛ البته بین آنهایی که دور صندلی میایستادند.
آب
هر چقدر این مایع باعث حیات است، استفاده نافرم از آن جهت شکنجه، میتواند مسیر حیات را معکوس کند.
به غیر از نادر شاه که بعد از کور کردن پسرش قات زد و با تلمبه، آب به شکم بیشتر از 10 نفر بست و آنها را ترکاند، فرو کردن کله در آب، سر و ته آویزان کردن در بشکه آب و با میله زدن به بشکه، از نمونههای متداول شکنجه هستند.
اما جدیدترین نمونه که خوراک نیروهای آمریکایی در گوانتانامو و عراق بوده، این است که با شلنگ در حلق طرف آب بریزید تا بعد از سیراب شدن به حرف بیاید؛ البته این یک چیزی توی مایههای ابتکار نادرشاه است.
باکره نورمبرگفقط دیدن این دستگاه با آن اسم غلط اندازش کافیست تا فرد مورد نظر قبل از استعمال، دچار حالت پشیمانی شود، عینهو بلبل به کارهای نکردهاش هم اعتراف کند. این تابوت میخ دار حاصل ترکیدگی استعداد شکنجهگرهای آلمانی در نورنبرگ است. آدم بخت برگشته را ایستاده داخل تابوت میچپاندند و بعد با پیچاندن دستگیرههایی که مجموعه میخها را جلو میبرد. همچین نم نم میخها را در اعضا و جوارح فرو میکردند. البته مخ سازندهها این قدر کار کرده بود که میخها را طوری بچینند تا در اعضای حیاتی فرو نرود و طرف برای چند بار رفتن در تابوت جان داشته باشد.
چنگال کفار
این دستگاه، فک فرد استفاده کننده را آسفالت میکرد. 2 چنگال فلزی که رو به روی هم بسته شده بودند، یکی سمت زیر چانه و یکی هم روی سینه قرار میگرفت و طرف هر چقدر سرتق بازی در میآورد، شکنجه گر با پیچاندن پیچ متصل کننده این 2 چنگال به هم، باعث میشد تا چنگال بیشتر فرو برود. دستهای طرف هنگام استفاده ار سیستم از پشت بسته میشد و برای این که چنگالها هم در نروند سیستم را با قلاده به گردن محکم میکردند. البته برای منغص نشدن عیش شکنجه کننده، دستگاه طوری قرار میگرفت که یکهو زرتی در نرود و بعد برود توی قلب و کار را تمام کند؛ این دستگاه اختراع ایتالیاییها بود.
* این همه استعداد در زجر دادن و اختراع وسایل عجیب و غریب برای کشتن همنوع، حیرت آور است؛ استعدادی که فقط از اروپاییهایی قرون وسطی برمیآید.
«بر زخمهایش، سرکه و نمک بریزید»، «او را در دیگ بجوشانید». «سیخ را بیاورید»، «سرب را در حلقش بریزید»، «و را جلوی توپ ببندید»؛ تاریخ پر است از این جور دستورهای خفن. آن هم دستورهایی که یک همنوع علیه همنوع دیگرش میدهد، برای این که زجرش بدهد و از طرف حرف بکشد یا
وادار به حرف زدنش کند. خلاقیت در انواع شکنجهها و تنوع در آنها، نشان میدهد بنی بشر کلا ً دنبال کارهای تازه بوده تا همه را مقر بیاورد؛ در یونان. روی زخمها نمک میپاشیدند. در اسپانیا ریختن سرب داغ در حلق و گوش و بینی عادی بود. از همه خفنتر در انگلیس بود که مجرم بدبخت را تحویل کارآموزان دانشگاه جراحی میدادند. دانشجوها هم از خدا خواسته، طرف را زنده زنده پاره پاره میکردند. آخر سر هم جلو چشمهای طرف، دل و روده اش را میدادند سگ بخورد! طبیعی بود اگر طرفمان مبات میشد، میمرد، کباب کردن، سوزاندن، بریدن گوش و دماغ و زبان، کشیدن دندان، کندن پوست، در آوردن چشم و کشیدن روی زمین هم که دیگر چیزهای دم دستی بود. شکنجه در تمامی ادیان الهی، مغایر اصل بدیهی کرامت انسانی است. برای همین، همیشه و همه جا این جور کارها محکوم شده. با این حال، بازار شکنجه این روزها حتی در دورهای که آن را عصر جدید میدانیم ادامه دارد؛ حتی با وجود معاهده منع شکنجه (کلا ً سازمان مللیها فکر میکنند هر معاهدهای را علم کنند، مشکل حل میشود) و کلی قوانین به اصطلاح دموکراسی محور، هنوز حتی در کشورهایی که ادعای متمدن بودن دارند هم، آن قدر بازار شکنجه داغ است که با همه لاپوشانیها، گاهی وقتها از راه عکسها و بلوتوثها، تصاویر هولناکی به بیرون درز میکند؛ مثل ماجرای ابوغریب.
چرخ کاترین (چرخ شکننده)
احتمالا ً قدمت این روش شکنجه به همان اوایل اختراع چرخ به وسیله بشر میرسد. در این روش طرف را به یک چرخ درشکه که انصافا ً چیز گنده و یغوری بوده، میبستند، سپس چرخ درشکه مورد نظر را به حرکت درآورده و یارو را خوب قل میدادهاند. (احتمالا ً بعدها میکسر هم توسط یکی از قربانیان جان سالم به در برده از این دستگاه، اختراع شده.) بعد هم که چرخ دور گرفت، سعی میکردند با چوب سرعت چرخ را بگیرند.
طبق قوانین فیزیک، میزان ضربه در این روش به اندازه شتاب چرخ و نیروی گریز از مرکز آن بستگی دارد و البته مقاومت فرد استفاده کننده. این وسیله در انگلیس و روسیه خیلی طرفدار داشته است.
چهار میخ
این وسیله علاوه بر این که میتواند یک وسیله شکنجه مفید و مؤثر باشد، میتواند به عنوان مسابقه «بکش بکش» هم مورد استفاده قرار بگیرد. روی این شبه تخت، 4 دست و پا را میبستند و با 4 اهرم که هر کدام دو به دو و به صورت ضربدری به یک سمت حرکت میکردند، آنها را میکشیدند.
بسته به سرتق بودن طرف، میزان کشیدگی این اهرمها بیشتر و بیشتر میشد تا بالأخره از یک جایی، بدن طرف شروع به شکاف و پارگی کند. اسم خاص این دستگاه Rack است که معنیاش میشد به شدت کشیدن و عذاب دادن.
این سیستم هیجان انگیز از پرطرفدارترین ابزار شکنجههای کششی در اروپای 500 سال قبل بود و آدمهای معروفی با آن توفیق سفر به آن دنیا را پیدا کرده اند. ویلیام والاس، (جنگجوی ایرلندی که فیلمش را هم دیده ایم _ همان فیلم «شجاع دل» که مل گیبسون والاس بود) _ یا جان کوچولو، رفیق رابین هود_ همان خرس گنده کارتون رابین هود _ از معروفترین قربانیان این وسیله بوده اند.
روش شکنجه کفار در صدر اسلام هم نسخه بدوی همین چهار میخ بود که به جای اهرم، اعمال فشار به صورت دستی انجام میشد. سمیه مادر عمار یاسر و اولین زن شهید در اسلام به همین روش شهید شد.
روش شکنجه کفار در صدر اسلام هم نسخه بدوی همین چهار میخ بود که به جای اهرم، اعمال فشار به صورت دستی انجام میشد. سمیه مادر عمار یاسر و اولین زن شهید در اسلام به همین روش شهید شد.
صندلی یهودا
نوع دیگری از روشهای شکنجه، «صندلی تفتیش عقاید» است که گلاب به رویتان خیلی نمیشود درباره نحوه عملکردش شرح و توضیح مفصلی داد. نحوه کار به این شکل بوده که فقط گردن، دستها و پاهای متهم را با طناب به سقف میبستند.
این صندلی در آلمان و اسپانیا کاربرد داشته و ظاهرا ً آدمهای خوش ذوق به آن «اسب چوبی» هم میگفته اند. اما در انگلیس نوع دیگری از اسب چوبی وجود داشته که در آن، طرف را به جای مرکز ثقل نقطهای، سوار مرکز ثقل خطی میکرده اند. در حالی که به پاهایش هم وزنه بسته بودند تا ورزش بکند و اجدادش جلوی چشمانش تردد نمایند.
چکمه آهنی
این سیستم خوراک ترکاندن و خرد کردن استخوانهای پاست.
این روش به خاطر این که در اسپانیا طرفدار داشت به چکمه اسپانیایی هم معروف بود.
جفت پای طرف را تا زانو در یک چکمه آهنی که با پیچ قابلیت تنظیم داشت، میکردند و از بالا هم با تختههای چوب گوه شکل بین زانوها فاصله میانداختند، بعد همزمان چوبها را با چکش از بالا بین زانوها میچسباندند و از پایین هم چکمه را سفت میکردند. این طوری زانوها خرد شده و مچ و انگشتهای پا هم بر اثر فشار درب و داغان میشود و پرونده راه رفتن متهم در آینده، میرفت قاتی باقالیها.
این روش در دکان رماننویسها حسابی طرفدار پیدا کرده و در «مرشد و مارگاریتا» (میخائیل بولگاف) و «گوژ پشت نتردام» (ویکتورهوگو) به آن پرداخته شده است.
این سیستم خوراک ترکاندن و خرد کردن استخوانهای پاست.
این روش به خاطر این که در اسپانیا طرفدار داشت به چکمه اسپانیایی هم معروف بود.
جفت پای طرف را تا زانو در یک چکمه آهنی که با پیچ قابلیت تنظیم داشت، میکردند و از بالا هم با تختههای چوب گوه شکل بین زانوها فاصله میانداختند، بعد همزمان چوبها را با چکش از بالا بین زانوها میچسباندند و از پایین هم چکمه را سفت میکردند. این طوری زانوها خرد شده و مچ و انگشتهای پا هم بر اثر فشار درب و داغان میشود و پرونده راه رفتن متهم در آینده، میرفت قاتی باقالیها.
این روش در دکان رماننویسها حسابی طرفدار پیدا کرده و در «مرشد و مارگاریتا» (میخائیل بولگاف) و «گوژ پشت نتردام» (ویکتورهوگو) به آن پرداخته شده است.
پنجه گربه
به این وسیله هیجان انگیز، «قلقلک اسپانیایی» (Spanish tickler) هم میگویند؛ در حالی که ما وجه تسمیه ماجرا را نمیدانیم. احتمالا ً خود کسی هم که این اسم را روی این وسیله گذاشته، گیر آن نیفتاده تا این بامزه بازیها یادش برود. این دستگاه فلزی که در اسپانیای قرون وسطی طرفدار داشته، چنگالهای تیز و بلندی داشت و ابعاد و فاصله سر چنگالها از هم طوری بود که شکنجه گر محترم برای کندن ماهیچهها و پوست زیاد اذیت نشود و البته استخوانها و رگهای اصلی را هم با آنها نکند تا طرف برای فازهای بعدی شکنجه جان داشته باشد. البته لازم به توضیح نیست که برای استفاده بهینه از این شکنجه، طرف را میبستند به صندلی تا زیاد وول نخورد.
گاروت
اگر شهرت بقیه هم الکی به اسم اسپانیاییها در رفته باشد، این یکی واقعا ً کار خودشان است. در این روش طرف را خیلی محترمانه به دستگاه و قلاده را به گردنش میانداختند، سپس هر روز با هر چند ساعت یک بار (بستگی به اعصاب شکنجه گر دارد) با اهرمی که پشت گاروت هست، قلاده را سفتتر و سختتر میکردند. این ابتکار را اسپانیاییها وقتی زدند که سرخ پوستها نسبت به افشای محل اختفای طلایشان خست به خرج داده و چیزی از خودشان بروز نمیدادند. ژنرالهای اسپانیایی هم وسیلهای اختراع کردند که طرف زودی نمیرد و فرصت برای احساس طولانی مدت خفگی و فکر کردن به بیارزشی مال دنیا را داشته باشد، گاروت هنوز هم در آمریکای لاتین به کار میرود و جیمز باند معروف هم در چند تا از فیلمهایش از این وسیله استفاده کرده است.
صندلی تفتیش عقاید
این صندلی میخ دار از وسایل کلیسا در دوران قرون وسطی بود. آن دوره مد بود هر کس که عقاید مخالف کلیسا اعم از نظرات علمی، سیاسی، اقتصادی و هنری داشت، روی این صندلی نشانده میشد تا عقاید ضاله و مخربش از سوراخ میخها بیرون بزند. کسی که دچار تفتیش میشد، روی صندلی پیچ میشد، میخها قابل تنظیم بودند تا جلو و عقب بروند. اگر هم طرف همچین شیشه خرده داشت، میخها را حرارت میدادند تا طبق قوانین رسانا حالی به هولی شده و تا عمق اندرونش گرم شود. این آبکش حرارتی در ایتالیا و اسپانیا تا 300 سال قبل و در آلمان و مرکز اروپا تا 200 سال پیش کلی طرفدار داشت؛ البته بین آنهایی که دور صندلی میایستادند.
آب
هر چقدر این مایع باعث حیات است، استفاده نافرم از آن جهت شکنجه، میتواند مسیر حیات را معکوس کند.
به غیر از نادر شاه که بعد از کور کردن پسرش قات زد و با تلمبه، آب به شکم بیشتر از 10 نفر بست و آنها را ترکاند، فرو کردن کله در آب، سر و ته آویزان کردن در بشکه آب و با میله زدن به بشکه، از نمونههای متداول شکنجه هستند.
اما جدیدترین نمونه که خوراک نیروهای آمریکایی در گوانتانامو و عراق بوده، این است که با شلنگ در حلق طرف آب بریزید تا بعد از سیراب شدن به حرف بیاید؛ البته این یک چیزی توی مایههای ابتکار نادرشاه است.
باکره نورمبرگفقط دیدن این دستگاه با آن اسم غلط اندازش کافیست تا فرد مورد نظر قبل از استعمال، دچار حالت پشیمانی شود، عینهو بلبل به کارهای نکردهاش هم اعتراف کند. این تابوت میخ دار حاصل ترکیدگی استعداد شکنجهگرهای آلمانی در نورنبرگ است. آدم بخت برگشته را ایستاده داخل تابوت میچپاندند و بعد با پیچاندن دستگیرههایی که مجموعه میخها را جلو میبرد. همچین نم نم میخها را در اعضا و جوارح فرو میکردند. البته مخ سازندهها این قدر کار کرده بود که میخها را طوری بچینند تا در اعضای حیاتی فرو نرود و طرف برای چند بار رفتن در تابوت جان داشته باشد.
اره
البته اره میتواند وسیله مفیدی هم باشد و این نحوه استفاده ماست که میزان تـأثیرگذاری و نحوه کارش را مشخص میکند. همان طور که الأن داشتن تلویزیون برای ما از نان شب واجبتر است. داشتن اره در اروپای قرون وسطی هم همین وضع را داشته. البته اروپاییها فقط تیر و تخته اره نمیکردند. کافی بود کسی دزدکی از مزرعهشان چیزی کش میرفت، فرق نمیکرد چه کسی و چه چیزی تا خفتش کنند و بساط ارهکشی به راه شود. در این روش، دزد بدبخت را از پا به سقف یا درخت آویزان میکردند و شروع میکردند به ریدن شاخ و برگ اضافه طرف که همانا دست و پا و… بود. شاید بگویید چرا برعکسش میکردند؟ برای این که خون در مغز جمع شود و با هدر رفتن بیخودی خون از پا و دست، طرف زود جمع نکند برود آن طرف بلکه این جوری ضمن اعتراف به گناهان، یک زجر ملسی هم بکشد. به این میگویند استفاده بهینه در یک شکنجه مرحله به مرحله.
البته اره میتواند وسیله مفیدی هم باشد و این نحوه استفاده ماست که میزان تـأثیرگذاری و نحوه کارش را مشخص میکند. همان طور که الأن داشتن تلویزیون برای ما از نان شب واجبتر است. داشتن اره در اروپای قرون وسطی هم همین وضع را داشته. البته اروپاییها فقط تیر و تخته اره نمیکردند. کافی بود کسی دزدکی از مزرعهشان چیزی کش میرفت، فرق نمیکرد چه کسی و چه چیزی تا خفتش کنند و بساط ارهکشی به راه شود. در این روش، دزد بدبخت را از پا به سقف یا درخت آویزان میکردند و شروع میکردند به ریدن شاخ و برگ اضافه طرف که همانا دست و پا و… بود. شاید بگویید چرا برعکسش میکردند؟ برای این که خون در مغز جمع شود و با هدر رفتن بیخودی خون از پا و دست، طرف زود جمع نکند برود آن طرف بلکه این جوری ضمن اعتراف به گناهان، یک زجر ملسی هم بکشد. به این میگویند استفاده بهینه در یک شکنجه مرحله به مرحله.
چنگال کفار
این دستگاه، فک فرد استفاده کننده را آسفالت میکرد. 2 چنگال فلزی که رو به روی هم بسته شده بودند، یکی سمت زیر چانه و یکی هم روی سینه قرار میگرفت و طرف هر چقدر سرتق بازی در میآورد، شکنجه گر با پیچاندن پیچ متصل کننده این 2 چنگال به هم، باعث میشد تا چنگال بیشتر فرو برود. دستهای طرف هنگام استفاده ار سیستم از پشت بسته میشد و برای این که چنگالها هم در نروند سیستم را با قلاده به گردن محکم میکردند. البته برای منغص نشدن عیش شکنجه کننده، دستگاه طوری قرار میگرفت که یکهو زرتی در نرود و بعد برود توی قلب و کار را تمام کند؛ این دستگاه اختراع ایتالیاییها بود.
نظرات