بسوزه پدر عاشقی

بسوزه پدر عاشقی
یک داستان عشقی بصورت عکس. تا آخر ببینید . ادامه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید.



من سرم توی کار خودم بود...



بعد یه روز یه نفر رو دیدم...




اون این شکلی بود...



ما اوقات خوبی با هم داشتیم...



من یه کادو مثل این بهش دادم...



وقتی اون هدیه من رو پذیرفت من اینجوری شدم...



ما تقریبا هرشب با هم گفتگو می کردیم...



و این وضع من بود توی اداره...



وقتی همکارام من و دوستم رو دیدند اینجوری نگاهم کردند...



و من اینجوری بهشون جواب دادم...



اما اون ؛ روز والنتاین یه گل رز مثل این رو داد به یه نفر دیگه...



و من که اینجوری بودم...



اینجوری شدم...



حس من اینجوری بود...



بعد اینجوری شدم...



بله... آخرش به این حال و روز افتادم...



بسوزه...بسوزه پدر عاشقی....!



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

دانلود فیلم ایرانی شرایط +18