حکایت دو برادر افغان؛ یکی مامور پلیس، دیگری عضو طالبان
بی بی سی توانسته با دو برادری که یکی عضو طالبان و دیگری مامور پلیس است گفتگو کند
اختلاف نظر سیاسی در بسیاری از خانواده ها امری عادی است، اما به ندرت می توان دو برادر را یافت که در دو جبهه جنگ در برابر همدیگر قرار گرفته اند.
در افغانستان شاهد چنین وضعیتی هستیم: حکایت یک مامور پلیس و یک جنگجوی طالب؛ دو برادری که با عقاید متفاوت سلاح برداشته اند، اما زیر یک سقف زندگی می کنند.
بخش جهانی بی بی سی توانسته است با این دو برادر در مورد زندگیشان گفتگو کند. گزارش زیر را براساس اظهارات این دو برادر تهیه شده است:
یکی از این دو برادر به خاطر فقر و برای تامین نیازهای اقتصادی خانواده به نیروی پلیس افغانستان پیوسته است.
این مرد که نخواست از او نام برده شود، به بی بی سی گفت: "در خانه مشکل اقتصادی داشتیم. تنها به خاطر اینکه به مشکل اقتصادی خانه رسیدگی کنم، به پلیس پیوستم. حالا در بخش نظامی مشغول فعالیت هستم. یک ماه در یک ولایت و مدتی هم به یک منطقه دیگر اعزام می شوم."
پس از فروپاشی رژیم طالبان، افغانها هرچند مدتی را در آرامش زندگی کردند اما قدرت گیری دوباره طالبان و از آغاز جنگ و
نا امنی در افغانستان، سبب شد تا در برخی مناطق نا آرام، برخی از جوانان بار دیگر به صفوف طالبان جذب شوند.
فرزند دیگر این خانواده، با نام مستعار رحیم الله، شانزده سال داشت که به گروه طالبان پیوست.
او به بی بی سی گفت: "زمانی که کتاب های دینی را مطالعه کردم و حرف هایی را در مورد جهاد خواندم، به این نتیجه رسیدم که در دین ما جهاد فرض است و من هم به این مقصد که خود را در راه دین قربانی کنم، با طالبان یکجا شدم. با پدرم مشورت کردم و رفتم."
هرچند او تاکید دارد که به دلیل انگیزه های مذهبی به طالبان پیوسته است، اما ساکنان محل بر این باور هستند که مخالفان حکومت، با توسل به تبلیغات از جمله پخش ترانه های مذهبی، توجه جوانان را به خود جلب کرده و از میان آنان "سرباز گیری" می کنند.
با توجه به اینکه مردم مناطق مختلف افغانستان هر روز شاهد درگیری میان نیروهای پلیس و نفرات مسلح طالبان هستند، داستان این دو برادر را می توان حکایت جنگ خواند، اما عاطفه هنوز هم از این خانواده رخت بر نبسته است.
از مامور پلیس پرسیدیم اگر روزی در میدان جنگ با برادرش که عضو گروه طالبان است روبرو شود، چه خواهد کرد؟
او گفت: "در مناطقی که بفهمم برادرم در آنجا است، یعنی در ولایت میدان وردک، جایی که بردارم با طالبان مستقر است، آنجا برای انجام ماموریت نمی روم."
اما رحیم الله که در جنگ طالبان علیه نیروهای خارجی و افغان شرکت داشته است، در پاسخ به همین سوال، نظری متفاوت را مطرح می کند.
او می گوید: "در چنین وضعیتی، اگر برادر در برابر دین ما قرار بگیرد و در برابر ما بجنگد، او را می کشیم. نه تنها برادر حتی پدر هم اگر باشد، برایم مهم نیست. ما در برابر کسانی که در صف منافقین قرار دارند جهاد می کنیم."
رحیم الله افزود: "اما اگر نیتش این باشد که در پی حل مشکل اقتصادی خانواده است و در جنگ شرکت نمی کند، با او کاری نداریم. من به این برادرم علاقه چندانی هم ندارم و به او می گویم که از پشتیبانی این حکومت دست بردارد."
این دو برادر هر از گاهی که در خانه با هم روبرو می شوند، در مورد کارهای خود بحث و گفتگو نمی کنند.
برادری که مامور پلیس است، از ناگزیری سخن در این مورد می گوید: "با برادرم جنگ نمی کنم. اگر با او درگیر شوم، از طریق طالبان فشار وارد می کند که به خانه رفته نتوانم. طالبان نه تنها در روستا حضور دارند بلکه آنها هر از گاهی در مسیر راه هم پیدا می شوند و مردم را بازرسی می کنند."
او افزود: "اگر در مسیر راه از موتر (خودرو) پیاده کنند و در میان طالبان با کسی شناخت نداشته باشم، مرا با خود می برند. در چنین وضعیتی اگر با کسی در میان طالبان آشنایی داشته باشم یا با برادرم تماس تلفنی برقرار می کنم ، آزادم می کنند."
به نظر می رسد که فضای ناباوری ناشی از انتخاب دو جهت مختلف، زندگی در این خانواده را دشوار کرده است.
اما برادری که در صف طالبان است، برای پایان این مشکلات از راه حل نیز سخن می گوید.
او می گوید: "ما می خواهیم ناتو از این کشور خارج شود. اگر ناتو افغانستان را ترک نکند ما تا پایان مرگ به جنگ خود ادامه می دهیم. اگر ناتو خارج شود، ما میان خود به صلح دست خواهیم یافت. من می خواهم تا زمانی که ناتو در افغانستان حضور داشته باشد، به جهاد ادامه بدهم و می خواهم خود را برای اسلام قربانی کنم."
گزارشهایی وجود دارد حاکی از اینکه در ولایات نا امن و مناطقی که طالبان نفوذ دارند، کسانیکه با دولت هم کار می کنند و نزدیکان شان در صفوف طالبان هستند، ناچار با طالبان به نحوی تماس دارند، چون به گفته مردم نمی توانند بدون تماس با طالبان در محله خود زندگی کنند.
نظرات