پستها
نمایش پستها از مارس, ۲۰۱۲
آسانسورمعجزه می کنه
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده اش وارد یک مرکز تجاری میشوند. پسر متوّجه دو دیوار براق نقرهای رنگ میشود که بشکل کشویی از هم جدا شدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر میپرسد، این چیست ؟ پدر که تا بحال در عمرش آسانسور ندیده میگوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیدم، و نمیدانم . در همین موقع آنها زنی بسیار چاق را میبینند که با صندل چرخدارش به آن دیوار نقرهای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد، و دیوار براق از هم جدا شد، آن زن خود را بزحمت وارد اطاقکی کرد، دیوار بسته شد، پدر و پسر ، هر دو چشمشان بشماره هائی بر بالای آسانسور افتاد که از یک شروع و بتدریج تا سی رفت، هر دو خیلی متعجب تماشا میکردند که ناگهان ، دیدند شمارهها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا رسید به یک، در این وقت دیوار نقرهای باز شد، و آنها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله مو طلایی بسیار زیبا و ظریف ، با طنازی از آن اطاقک خارج شد. پدر در حالی که نمیتوانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش گفت: پسرم ، زود برو مادرت را بیار اینجا
دختری که موهایش را رنگ کرد تا زیبا شود اما...
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
همه زنان معمولا در طول عمر خود بارها موهایشان را بدون هیچ مشکلی رنگ می کنند اما رنگ کردن مو برای یک دختر دردسر عجیبی بوجود آورده است. کارمن دختر ۲۵ ساله ایست که یک اتفاق عجیب برایش رخ داده است. او به مغازه رفته و رنگ موی مورد علاقه خود را خریداری کرده و به موی خود میزند. پس از گذشت چند ساعت چهره او به این شکل در می آید. او به مدت سه روز بخاطر مشکل پیش آمده بینایی اش را از دست داده و در بیمارستان بستری می شود. کارمن ادامه می دهد که وقتی از خواب بیدار شدم احساس عجیبی داشتم، سرم به شدت درد می کرد و وقتی خودم را در آینه دیدم احساس کردم شبیه توپ فوتبال شده ام!! سرانجام پزشکان پس از بررسی او فهمیدند که علت این ماجرا حساسیت به یک ماده در ترکیبات رنگ بوده که باعث بوجود آمدن این اتفاق وحشتناک شده است.